چند نوشت

یک داستان ، یک تجربه

در دوران نوجوانیم موقعی که تازه شروع کرده بودم به خوندن کتاب های الکترونیک ، خیلی زور می زدم تا یه چیزهایی از مدارات متوجه بشم .

مدارات متنوعی از کتاب های مختلف (300 مدار ، بخت آور و ... ) با قطعات متفاوت و هیجان انگیز :) پیدا می کردم و عشق اینو داشتم تا بسازمشون و ببینم چطوری کار می کنند .

با دوچرخه یه نیم ساعتی پا میزدم تا برسم به خیابان طالقانی ( مرکز قطعات الکترونیک در اصفهان ) و بورد خام و اسید و لتراست بگیرم و همینطور قطعات مورد نظر رو . اما همیشه از یک چیزی خیلی می ترسیدم ( البته الان خنده داره برام :) ) ، اونم اینکه دلم نمی خواست کسی فکر کنه من یه تازه کارم و اصلا هیچ آشنایی با خیلی ازین قطعاتی که میخوام بگیرم ندارم .

برای همین هر موقع وارد مغازه ها می شدم ، جوری وانمود می کردم و خودم رو می گرفتم که انگار یه 5 6 سالی هست دارم با مدارات کار میکنم و دیگه الان خوره این چیزا هستم :) .

این مورد که اگر کسی ازم یه سئوالی بپرسه و از دانش اندکم خنده اش بگیره واقعا وحشتناک بود برام .

گذشت ... تا بالاخره تو یکی از سر زدن های من ، شاگرد جوون مغازه در مورد یکی از چیپ هایی که می خواستم بگیرم ازم یه سئوال سخت پرسید ، ی چیزی تو مایه های استفاده از آی سی تو مود آستابل یا مونو آستابل . هیچ ایده ای نداشتم ، اصلا نمی فهمیدم چی داره میگه ، برا همین یه جواب الکی سرهم کردم بهش گفتم ، به امید اینکه بی خیال بشه .

اما بیشتر ادامه داد و گفت " چه باحال ، خوب چطوری مقاومت ها رو بهش متصل میکنی ؟ "

.... بوووم .... رسیدم آخر خط ، هیچی نمیدونستم و اصلا جوابی نداشتم براش . خودم رو آماده کردم تا طرف شروع کنه به خندیدن و مسخره کردن من !

اما اون نخندید ، به جاش بهم گفت یکم صبر کنم تا سرش خلوت بشه ! بعد از چند لحظه اومد کنارم و شروع کرد به آموزش دادن من به صورت کاملا قابل فهم در مورد نحوه عملکرد آی سی !! . یه کتاب بهم معرفی کرد و گفت اگه مشکلی توی ساختش برام پیش اومد حتما برم سراغش .

ازون به بعد وقتی میرم توی فروشگاه هیچ ترسی در مورد چیزایی که نمی دونم ندارم .

از اون موقع تا حالا مطالب زیادی یاد گرفتم ، اما همچنان هم همه چیز رو نمی دونم .

چیزی که الان می دونم ، اینه که از کجا می تونم اطلاعات رو پیدا کنم ، تعدادی منابع آنلاین برای جستجو دارم ، کتابهای مرجع خیلی خوبی رو خوندم و باهاشون آشنام و از همه مهمتر دوستای حرفه ای زیادی پیدا کردم که میتونم مشکلاتم را باهاشون در میون بزارم و ازش سئوال کنم و به جوابام برسم .

به نظرم اینکه بدونید کجا میتونید به جواب سئوال هاتون برسید ، خیلی مهمتر و درست تر از اینه که بخواهید همه اطلاعات رو حفظ کنید و به یاد داشته باشید .